برده داری و سلطنت: زمان محاسبه سلطنتی است؟

به گزارش تایمز، فهرست موسسات بریتانیایی که در مورد رابطه ناراحت کننده خود با برده داری تجدید نظر می کنند، به تازگی یک عضو برجسته جدید پیدا کرده است.

کاخ باکینگهام هفته گذشته اعلام کرد که پادشاه چارلز از یک پروژه تحقیقاتی جدید برای بررسی پیوندهای بین سلطنت بریتانیا و تجارت برده در اقیانوس اطلس حمایت کرده است. کاخ گفت که آرشیو سلطنتی برای کمک به این پروژه باز خواهد شد و افزود: “این موضوعی است که اعلیحضرت آن را عمیقاً جدی می گیرند.”

“درباره زمانی که خانواده سلطنتی به نقش خود اذعان کردند”

این بیانیه به دنبال گزارش گاردین مبنی بر اینکه در سال 1689 به ویلیام سوم 1000 پوند از سهام شرکت سلطنتی آفریقایی تجارت برده که توسط برده دار بدنام ادوارد کولستون به او اعطا شده بود، داده شد. بروک نیومن در گاردین گفت: زمانش فرا رسیده است. در حال حاضر یک دنباله کاغذی گسترده وجود دارد که تاج را به “بردگی و مرگ میلیون ها آفریقایی” مرتبط می کند – از 450 سال پیش، زمانی که الیزابت اول از سفرهای برده داری به غرب آفریقا حمایت مالی کرد. زمان آن فرا رسیده است که پادشاهی بریتانیا در نهایت به نقش خود در “بزرگترین جنایت علیه بشریت” اعتراف کند.

هری دو کوت ویل در روزنامه دیلی تلگراف گفت که پیوندها واقعاً گسترده هستند. شرکت سلطنتی آفریقا، همانطور که از نامش پیداست، توسط خانواده سلطنتی استوارت تأسیس شد. در سال 1713، ملکه آن Asiento de negros را تضمین کرد – یک قرارداد انحصاری برای تأمین بردگان به مستعمرات آمریکایی اسپانیا، که او به شرکت دریای جنوبی فروخت. جرج سوم معتقد بود که برده داری، به قول خودش، «یک رسم غیرانسانی» است، اما در دوران سلطنتش از آن حمایت کرد. پسرش ویلیام چهارم از مدافعان پرشور تجارت برده بود.

“هیچ ربطی به چارلز نداره”

لارنس گلدمن در دیلی میل پرسید: متأسفم، اما “این همه چه ربطی به شاه چارلز دارد”. درست است که تاجران برده در دوران استوارت ها و هانوفرها شکوفا شدند. اما چارلز سوم «ارتباطات مستقیم بسیار کوچکی» با این شخصیت‌های قرن‌ها پیش دارد و اگر او را به هر نحوی مسئول بدانیم، بی‌معنی است.

دانیل هانان در ساندی تلگراف گفت: در این دوره، برده داری تقریباً جهانی بود. آنچه در مورد بریتانیا غیرمعمول بود این بود که «خون و گنج خود را برای ریشه کن کردن تجارت کثیف ریخت و 1.8 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را بین سال‌های 1808 و 1867 صرف «گران‌ترین سیاست خارجی اخلاقی در تاریخ بشر» کرد. متأسفانه، این جزئیات با روایت تاریخی مد روز، که می‌کوشد «ما را متقاعد کند که بریتانیا از طریق استثمار ثروتمند شد» – نه آن‌طور که در واقع از طریق بازارهای آزاد و حاکمیت قانون بود، همخوانی ندارد. این تاریخ واقعی نیست: «داستانی اخلاقی است که در آن تبهکاران مردان سفیدپوست بریتانیایی هستند».