مایا جاگی در FT گفت که برای تبدیل شدن به هنرمندان آفریقایی آمریکایی در جنوب عمیق دوران جیم کرو، هم نبوغ و هم شجاعت لازم بود. ساکنان سیاهپوست منطقه معمولاً تحصیلی فراتر از سطح ابتدایی دریافت نمیکردند و به مشاغل کمدرآمد محدود میشدند، که باعث میشد موادی مانند رنگ روغن تقریباً مقرون به صرفه نباشد. از آنجایی که موزهها و گالریها برای آنها «ممنوع» بودند، هیچ فضای متعارفی برای نمایش نداشتند. این سطح از تعصب بود، خود عمل هنرسازی به عنوان یک آمریکایی آفریقایی تبار، چه رسد به اینکه خود را هنرمند خطاب کند، ممکن است الهام بخش “تقابلات خشونت آمیز” باشد.
با این وجود، همانطور که این نمایشگاه جدید گواهی می دهد، برخی از روح های شجاع برای ایجاد یک سنت هنری “قدرتمند” استقامت کردند. این عنوان برگرفته از بیتی از شعری از لنگستون هیوز، روح ها مانند رودخانه ها در اعماق رشد کردند آثار 34 هنرمند سیاهپوست متولد شده در جنوب عمیق بین سالهای 1887 تا 1965 را بررسی میکند که هیچکدام از آنها آموزش رسمی ندیدهاند. این نمایش 64 اثر را به نمایش میگذارد که بسیاری از آنها با موادی که به دست میآمد خلق شدهاند – از شاخهها و ضایعات فلزی گرفته تا تفالههای قهوه و حتی گل. نتیجه، نمایشی از نمایشگاههای «بازسازی و رستگاری» است که با صدای بلند از «نقش هنر در بقای جمعی» سخن میگوید.
لورا کامینگ در The Observer می گوید: در اینجا هیچ “محدودیت رسمی پیش پا افتاده” وجود ندارد. “حکاکی ها تبدیل به تاسیسات می شوند”؛ «مجسمهها به نقاشیهایی تبدیل میشوند که سه بعدی میشوند». به طور کلی، “ماده پیام است”: مجسمه جو مینتر از مسیح و دو دزد در کالواری از “براکت های فولادی صنعتی” با “میخ های گاراژ که مستقیماً از طریق آنها به صلیب های آهنی جوش داده شده است” ساخته شده است. بسی هاروی یک «ریشه درختی» را به «چشماندازی از چهرههای سیاه پوست که ممکن است به ستمگران سفیدپوست نگاه کنند» تبدیل میکند. ما نقشه ای از آفریقا را می بینیم که در آلابامای دهه 1960 ساخته شده است، که از “آب توت سیاه و لکه علف” نقاشی شده است. پس چه شرم آور است که این نمایشگر باشکوه در سه گالری کوچک “انباشته شده است”.
والدمار یانوشاک در ساندی تایمز گفت: اینجا همه چیز «هنر عالی» نیست. در واقع، برخی از آنها – مانند مجسمهای که توسط تورنتون دیال در سال ۱۹۹۴ ساخته شده از «چوب، لاستیکهای کهنه، تکههای سیم و خوشبوکنندههای هوای پلاستیکی» ساخته شده است – «دست و پا چلفتی» است. اما محکوم کردن این نمایش با این شرایط به معنای نادیده انگاشتن نکته است: این هنری است که به نبوغ در مواجهه با فقر و تعصب شدید گواهی می دهد. شماره گیری پادشاه جنگلبرای مثال، شیری است که «از زنجیر زندان بیرون زده و جوش داده شده است». لورتا پتوی، یکی از اعضای گروه لحافسازان Gee’s Bend در آلاباما، با یک فرد ولخرج ازدواج کرده بود و خود را وقف بافتن لحافهایی با طرحهای درخشان برای فرزندانش با استفاده از «تکههای فرسوده خانواده» کرد. لباس ها”. یک مثال در اینجا، از سال 1960، به طرز غیرقابل تحملی تکان دهنده است. بسیاری از این آثار هنری به ما یادآوری میکنند که «شما میتوانید تقریباً همه چیز را از یک انسان سلب کنید – آزادی، حیثیت، خوشبختی او – اما نمیتوانید خلاقیت او را بگیرید».
آکادمی سلطنتی هنر، لندن W1 (020-7300 8090، royalacademy.org.uk). تا 18 خرداد