درگذشت مری کوانت: طراح پیشگامی که ظاهر دهه 1960 را خلق کرد

جس کارتنر مورلی در گاردین گفت: اگر بیتلز موسیقی متن افسانه Swinging Sixies London را نوشت، پس مری کوانت ظاهر را خلق کرد. یکی از تاثیرگذارترین طراحان مد قرن بیستم، کوانت، که در سن 93 سالگی درگذشت، بیشترین ارتباط را با دامن کوتاه دارد.

او آن را اختراع نکرد (آندره کورژ ممکن است ادعای آن را داشته باشد)، اما این او بود که آن را در جریان اصلی قرار داد. او همچنین نام خود را به افتخار اتومبیل مورد علاقه خود، مینی کوپر، به آن داد و دامن کوتاه در دستان او نمادی از “زندگی در مسیر سریع” شد.

کیمبرلی کریسمن کمپبل در آتلانتیک گفت که خط لبه آن تکان دهنده بود. اما دامن کوتاه واقعاً قرار نبود سکسی باشد. برای کوانت، نکته اصلی برهنه نبودن پاهای زنان بود – بلکه رهایی آنها از «دامن بلند، جوراب ساق بلند، بند، کمربند و کت و شلوار» در دهه 1950 بود. به قول خودش، یک زن باید بتواند بدود تا اتوبوس بگیرد. دامن‌های کوتاه او با کفش‌های تخت ست می‌شد، نه پاشنه، و پاهای او معمولاً در چکمه‌های پلاستیکی یا جوراب شلواری با رنگ روشن (که از مشتریان تئاتر تهیه می‌شد) پوشانده می‌شد.

“جوان لرزه”

بنابراین، قدرت لباس نه در آنچه که آشکار می‌کرد، بلکه در چیزی بود که نشان می‌داد: «زلزله‌ی جوانی» ناشی از رونق بچه پس از جنگ، و ظهور نسل جدیدی از زنان جوان مستقل، با مشاغل بیرون از خانه و پول. صرفه جویی کردن همانطور که کوانت می گوید، دامن کوتاه «زندگی و فرصت فوق العاده را جشن می گرفت».

تا دهه 1950، لباس های کمی به طور خاص برای جوانان طراحی می شد. از زنان انتظار می رفت که با دوقلوها و موهای لاکی خود از مادران خود الگوبرداری کنند. کوانت که از این دنیای بزرگسالان متنفر بود، تصمیم گرفت کارها را متفاوت انجام دهد و در «روح زمانه» همه قوانین را در این روند زیر پا گذاشت. او از «پارچه‌های رسمی برای لباس‌های غیررسمی، پارچه‌های زمستانی برای استایل تابستانی، منسوجات مردانه برای لباس‌های زنانه» استفاده کرد و عناصر صنعتی مانند وینیل و پی‌وی‌سی را معرفی کرد.

نمایشگاه مری کوانت در V&A

لباس های او – روشن، رنگارنگ و ساده – ارزان نبود، اما در دسترس بود. و خطوط او به طور مداوم جایگزین می شد، به عنوان پیشرو برای مد سریع امروزی. او مانند کوکو شنل، لباس‌هایی را که می‌خواست بپوشد طراحی کرد و بهترین تبلیغ برای برندش بود: جوان، دمدمی مزاج، سخت‌کوش، سرگرم‌کننده، و فوراً قابل تشخیص، با هیکل خفیف و باب پنج نقطه‌ای ویدال ساسون زاویه‌دار.

او می‌گوید: «ویدال روی آن را گذاشت. نیویورک تایمز می‌گوید طی یک دهه پس از افتتاح اولین فروشگاه خود، در سال 1955، او به یک برند جهانی تبدیل شد. به دلیل کمک به صادرات بریتانیا، او در سال 1966 به عنوان OBE منصوب شد، همان سالی که پرفروش ترین خاطرات خود را نوشت. Quant by Quant.

“دختر کاوالیر”

باربارا مری کوانت در سال 1930 در بلک هیث، جنوب لندن به دنیا آمد. پدر و مادرش، جان و میلدرد (با نام خانوادگی جونز) هر دو معلمانی بودند که از خانواده‌های معدن آمده بودند و نگران بودند که دو فرزندشان، مری و تونی، کارهای معمولی را دنبال کنند. مشاغل اما مری از اوایل کودکی به طراحی لباس علاقه داشت: یکی از اولین خاطرات او دراز کشیدن در رختخواب با سرخک شش ساله و بریدن روتختی برای درست کردن لباس بود. در مدرسه شبانه روزی خود در کنت از او خواسته شد که بین راند هدها و کاوالیرز یکی را انتخاب کند، او گفت: “من به شدت طرف کاوالیرز بودم، زیرا آنها شیک تر بودند.”

به گزارش ایندیپندنت، پدر و مادرش وقتی گفت که می‌خواهد به کالج هنر برود، وحشت کردند، اما اگر قول دهد دیپلم معلم هنر را بگیرد، موافقت کرد. او در گلداسمیتز موفق به کسب مقام شد و در آنجا بود که با شوهر و شریک تجاری آینده‌اش، الکساندر پلانکت گرین، اشرافی بلند قد و بداخلاق آشنا شد که مستعد پرسه زدن در کالج با چنگ زدن به شیپور یا سوسن بود.

آنها برای اولین بار در یک لباس مجلسی فانتزی ملاقات کردند. او “جوراب شلواری مشکی مشکی و بادکنک های استراتژیک” پوشیده بود، او لباس خواب ابریشمی طلایی مادرش را پوشیده بود. جذابیت آنی بود و با وجود زمینه های اجتماعی متفاوت، آنها جدایی ناپذیر شدند. کوانت به طور طبیعی خجالتی بود، اما عشق او به سرگرمی و شوخی را در میان گذاشت. او به او می گفت: “بیا بد باشیم.” یک بار به جای پوشیدن پیراهن، دکمه‌هایی را روی سینه‌اش نقاشی کرد. او در خاطرات خود به یاد می آورد که عابران خشمگین بودند: “خدایا، به این جوان مدرن نگاه کن!” آنها تمسخر می کنند. آنا مورفی در تایمز گفت که این زوج این باتوم را گرفتند و با آن دویدند. همانطور که آنها برای بیرون رفتن آماده می شدند، از یکدیگر می پرسیدند: “امشب باید جوان مدرن باشیم؟”

مری کوانت و الکساندر پلانکت گرین در سال 1966

پس از ترک کالج، کوانت در یک میلینر در میفر مشغول به کار شد، اما خیلی زود تصمیم گرفت که نمی خواهد هفته ها روی یک کلاه کار کند و آینده در تولید انبوه است. پلانکت گرین زمانی که 21 ساله بود 5000 پوند به ارث برده بود و در سال 1955 آنها با استفاده از این پول یک رستوران بوتیکی در خیابان کینگز را با آرچی مک نیر، وکیل سابق که به مغز مالی پشت امپراتوری جهانی کوانت تبدیل شد، باز کردند. تا حدی به لطف نبوغ بازاریابی پلانکت گرین، بازار هیجان انگیز بود.

در ابتدا، کوانت آن را با کالاهای به دست آمده ذخیره کرد. وقتی او نمی توانست انواع لباس های مورد نظر خود را پیدا کند، خودش شروع به طراحی آنها روی میز آشپزخانه اش کرد. در دهه 1960، او لوگوی معروف خود را انتخاب کرد – به دلیل اعتقاد او مبنی بر اینکه لباس ها باید سرگرم کننده، بازیگوش و حتی کودکانه باشند. (او ژاکت های دنده لاغر خود را پس از پوشیدن جامپر متعلق به یک پسر هشت ساله طراحی کرد.)

دامن کوتاه و شلوار داغ

این مغازه با نمایش‌های عجیب و غریب مانکن‌ها و موسیقی بلندش، خشم برخی از لندنی‌ها را برانگیخت: او به یاد می‌آورد که روزی که باز شد، مردانی که کلاه کاسه‌دار بودند با چترهای پشم‌کش به شیشه‌های آن ضربه زدند. به گفته تایمز، اما سهام سریعتر از آن چیزی که او بتواند آن را تامین کند، فروخته شد. جان لنون و بریژیت باردو از جمله ستارگانی بودند که بازدید کردند. ژان شریمپتون و توئیگی در اتاق‌های رختکن او لباس پوشیدند، سپس با قدم‌های بلند از راهرو که جاده پادشاه بود، رفتند. جورج هریسون و پتی بوید با خزهای کوانت ازدواج کردند.

او گفت که مشتریان او بودند که واقعاً دامن کوتاه را طراحی کردند. من آنها را خیلی کوتاه پوشیدم اما [they’d] بگویید، “کوتاه تر، کوتاه تر”. بعدها او شلوار داغ را به دنیا معرفی کرد. تا سال 1963، لیبل کوانت به عنوان گروه زنجبیل به بازار عرضه شد. 2000 فروشگاه در ایالات متحده داشت و کوانت شروع به رفت و آمد ماهانه به نیویورک کرد.

در سال 1966، او خط آرایش خود را ایجاد کرد. محصولات آرایشی او که بسیار موفق بودند، نام‌های بازیگوشی مانند سایه چشم جیپرز پیپرز، کرم پودر استارکرز و ریمل مژه را برگرداند. در دهه 1970، او به لوازم التحریر، منسوجات و اثاثیه منزل گسترش یافت. حتی یک عروسک مری کوانت وجود داشت.

کوانت در اواخر دهه 1980، پس از دو سال زندگی به پلانکت گرین، شروع به کاهش نقش خود در این تجارت کرد. او یک مشروب خوار و زن زن بود و ازدواجشان طوفانی بود. اما پس از مرگ او، در سال 1990، او گفت که “من هرگز از دوست داشتن او دست برنداشتم”. شریک بعدی او، آنتونی روس، در سال 2014 درگذشت. از او اورلاندو، پسر ازدواجش به یادگار مانده است.